
دوست دارم…
نگاهِ آغوش وارِ خود دوست دارم لحظاتی برای خود باشم . دوست دارم لحظاتی در خود فرو روم، امّا نه آن فرو رفتنی که با چنگ زدن با رنج
نگاهِ آغوش وارِ خود دوست دارم لحظاتی برای خود باشم . دوست دارم لحظاتی در خود فرو روم، امّا نه آن فرو رفتنی که با چنگ زدن با رنج
در طول جادهای بر روی آسفالت خیابان، لاستیکهای ماشین چرخشوار سنگریزهها را در مینوردید و در جاده پیش میرفت . سوسو زدن اشعهای در میان ابرهای سپید اشعههای طلایی
دیالوگ نویسی گفت:« من برای خودم برنامهای نوشتم، امّا نتونستم بهش پایبند باشم .» گفتم:« چرا؟» +:« خب وقتش سراغم نیومد؟» -:« یعنی تو میگی نتونستی زمانی رو به
دیروز سه شنبه بود . هرروز سرِ ساعت یک ربع مانده به هفت، بیدار میشوم تا خود را به لایو استاد کلانتری برسانم. لایو تقریبا ۴۰ یا ۴۵ دقیقه
گاهی اوقات، یک قضاوت آن چنان ما را به هم میریزد و از پا در میآورد که عذابی تلخ در وجودمان ریشه میکند . با آن عذاب نمیدانیم چه
یک نویسنده، انواع و اقسامِ چیزها را مینویسد . با نوشتن است که میآموزیم . زمانی که مینویسم، بسیاری از موضوعات برایم واضح میشود . با نوشتن و نشرش،
نگاهِ آغوش وارِ خود دوست دارم لحظاتی برای خود باشم . دوست دارم لحظاتی در خود فرو روم، امّا نه آن فرو رفتنی که با
در طول جادهای بر روی آسفالت خیابان، لاستیکهای ماشین چرخشوار سنگریزهها را در مینوردید و در جاده پیش میرفت . سوسو زدن اشعهای در میان
دیالوگ نویسی گفت:« من برای خودم برنامهای نوشتم، امّا نتونستم بهش پایبند باشم .» گفتم:« چرا؟» +:« خب وقتش سراغم نیومد؟» -:« یعنی تو میگی
دیروز سه شنبه بود . هرروز سرِ ساعت یک ربع مانده به هفت، بیدار میشوم تا خود را به لایو استاد کلانتری برسانم. لایو تقریبا
گاهی اوقات، یک قضاوت آن چنان ما را به هم میریزد و از پا در میآورد که عذابی تلخ در وجودمان ریشه میکند . با
یک نویسنده، انواع و اقسامِ چیزها را مینویسد . با نوشتن است که میآموزیم . زمانی که مینویسم، بسیاری از موضوعات برایم واضح میشود .
آخرین دیدگاهها