به پشتی مبلم تکیه داده بودم. وقتی که پیام‌های تلگرام رو باز کردم. پیامش رو دیدم.

شقایق به من پیام صوتی داده بود. از موضوعی ناراحت بود. این رو از روی لحنش متوجه شدم که درمانده شده بود.

یک ماه و نیم می‌شد که از اینستاگرام استفاده زیادی نمی‌کردم.

از من خواسته بود تا راهنماییش کنم:« چگونه از این فضای مجازی کمتر استفاده کنم تا بتونم بیشتر بنویسم؟»

و از من درخواست کرد تا روش‌هایی رو که می‌تونه بهش کمک کنه، بهش پیشنهاد بدم.

من هم در قالب چند پیام صوتی پیشنهادهام رو بهش دادم:

1. وقتی که صبح‌ها بیدار میشی، اول بنویس یا یکی دو صفحه از کتابت رو بخون.

2. یه دفتر برنامه‌ریزی داشته باش و توی اون از کوچک‌ترین و جزئی‌ترین کارهایی که انجام میدی توش بنویس.

حتی اگه شستن ظرفی باشه یا یه تماس تلفنی.

توی دفتر برنامه‌ریزی زمان‌هایی که به هر کدوم اختصاص دادی، باید ذکر کنی. در کنار هر کدوم‌شون هم یه تیک بزن. در پایان روزت هم یه حساب سرانگشتی داشته باش که چه تایمی رو به هر کدوم اختصاص دادی و با خودت تصمیم بگیر که فردای همون روزت رو می‌خوای برای چه چیزهایی و چه مقدار زمان بزاری؟

3. میتونی یه دایره بزرگ توی یه صفحه سفید بکشی و اون رو با خط‌هایی تقسیم‌بندی کنی. هر کدوم رو رنگ‌های جداگونه بزن. مثلا با خودت بگو من صبح از این تایم تا این تایم میخوام فلان کتاب رو بخونم. از این تایم تا این تایم وارد فضای مجازی میشم. از این تایم تا این تایم درمورد فلان ایده‌م می‌نویسم.

4. شاید کارهایی که می‌خوای انجام بدی تعدادشون زیاد باشه. اولش به خودت سخت نگیر. می‌خوای یه کاری رو تبدیل به عادتش بکنی. بشکنش و از کم شروع کن. مثلا با خودت بگو:« من بعدازظهرها ساعت 5، ده دقیقه می‌نویسم.»

این‌جوری توی پایان روزت عذاب وجدان نمیاد سراغت. چون می‌دونی حداقل ده دقیقه نوشتی.

وقتی این ده دقیقه‌ها روی هم جمع میشن. کم‌کم عادتت شکل می‌گیره و بعد می‌تونی مدتش رو زیاد کنی.

5. سعی کن یه جایگزین برای اینستاگرام پیدا کنی و اون جایگزین باید یه هدفی پشتش باشه.مثلاً می‌تونی محیطی مثل یوتیوب رو انتخاب کنی و از منابع آموزشیش استفاده کنی. اگه به داستان‌های هیجان‌انگیز علاقه داری این جایگزین خوبی هم میتونه باشه تا از داستان‌هایی که بلاگرهای مختلف توی صفحه‌شون منتشر می‌کنن استفاده کنی و لذت ببری. حتی این داستان‌ها می‌تونن برات منبع خوبی برای ایده‌یابی برای داستان‌هات باشن.

یا از محیط فیسبوک می‌تونی استفاده کنی و عضو گروه‌های نویسندگی بشی. با این روش با آدم‌های مختلفی هم آشنا میشی.

یا از توئییتر استفاده کنی.

و حتی از پینترست استفاده کنی. پینترست محیط بسیار خوبیه هم برای آموزش، هم ایده‌یابی. مطالب و محتواهای متنوعی داره. هرچه در این محیط هم وقت بگذرونی یه بازدهی برات داره.

از طریق این اپلیکیشن کاربردی می‌تونی با سایت‌هایی آشنا بشی و مقاله‌های زیادی رو در ارتباط با موضوع مورد علاقه‌ت بخونی.

6. وقتی یه زمانی رو مشخص می‌کنی تا بتونی توی اون زمان مشخص بنویسی، گوشیت رو خاموش کن. همه چیزهایی که باعث حواس‌پرتیت میشه حذفش کن. حتی اگه می‌خوای نوشتن رو برای خودت دلچسب کنی، مکان‌های مختلفی رو برای نوشتن انتخاب کنی. یه بار برو توی اتاق مطالعه‌ات. دفعه بعد لپ‌تاپت رو ببر و توی پذیرایی بشین و بنویس. حتی من گاهی توی آشپزخونه هم نوشتن رو امتحان می‌کنم. دفعه بعدی نوشتن توی کتابخونه عمومی رو امتحان کنم. یه بار برو توی کافه کتاب و دفعه بعد برو توی پارک.

7. دو تا تمرین انجام بده: پیاده‌روی و مردم‌نگاریه.

و در طول انجام دادنش هم یه خودکار و یه دفتر هم کنارت داشته باش. یادت باشه تلفن همراه رو با خودت نبری یا خاموشش کن.

در طول پیاده‌روی به اطرافت توجه کن: آسمون، از کنار مکان‌هایی که رد میشی، بادی که لابلای شاخه درخت‌هاست، آفتابِ داغی که بالای سرته، ماشینی که از کنارت رد میشه، حیوونی که از کنارش رد میشی، هوایی که دوروبرت جریان داره،صدای وسیله‌های نقلیه‌ای که از کنارت رد میشن و توجه کن به شکل و شمایلش، اشیائی که دوربرته و هر چیزی که دوروبرته.

توی این روش هم باید خوب مشاهده کنی و هم خوب گوش بدی به همه چیز.

توی این تمرین به آدما توجه نمی‌کنی. به هر چیزی که جز آدم‌هاست باید توجه کنی.

وقتی که یه جایی رو پیدا کردی تا اون‌جا بتونی بشینی. دفترت رو در بیار و هرچیزی که دیدی و شنیدی رو بنویس. نمی‌خواد به جمله‌بندی‌ها توجه کنی. به بوها، رنگ‌ها و همه چیزهایی که دیدی و شنیدی با جزئیات‌شون، خیلی ساده بنویس، بدون اینکه بخوای قلنبه سلمبه بنویسی یا توش از استعاره استفاده کنی.

توی روش دوم که اسمش مردم‌نگاریه. میری یه مکانی رو انتخاب می‌کنی. اگه این مکان شلوغ باشه، چه بهتر!

مثلا بازار یا پارک یا کافی شاپ.

توی این روش باید به آدما توجه کنی:

به ظاهرشون، نوع راه رفتن‌شون، طرز حرف زدنشون، لحن‌شون، تکیه کلام‌شون، احساسی که از دیدن‌شون بهت دست می‌ده.

اگه یه شخصی رو می‌بینی یا یه نفر نظرت رو جلب کرده، به نظرت اسمش چیه؟ چه چیزی توی ذهنت میاد و درموردش چه فکری می‌کنی؟ تو رو یاد چه کسی میندازه؟ یاد چه روزی می‌افتی؟ به نظرت الان چه حسی داره؟

چرا اون حس رو داره؟ چرا اومده اون‌جا؟ به چی داره فکر می‌کنه؟ به نظرت چه طرز فکری داره؟

به زبانِ بدنش توجه کن. به طرز حرف زدن و راه رفتنش. چه جوری حرف می‌زنه؟ آروم حرف می‌زنه یا تندتند؟ وقتی با یه نفر حرف می‌زنه با آب‌وتاب حرف می‎زنه؟

اگه ساکته و یه جا نشسته، طرز نشستنش چه جوریه. سرش توی لاک خودشه و حواسش به کسی نیست یا به دوروبرش نگاه می‌کنه؟

سعی کن توی ذهنت درمورد آدما کنکاش کنی. یه داستانی بسازی. چیزای زیادی درموردشون بنویسی.

8. سعی کن در ازای وقت گذروی بیش از حد توی فضای مجازی یه تنبیه برای خودت در نظر بگیری.

مثلا با خودت بگو حالا که من زمان زیادی رو توی مجازی بودم، امشب دیرتر می‌خوابم و توی اون زمانی که مشخص می‌کنی، خودت رو مجبور کن به انجام دادنِ یه کاری: نوشتن یا مطالعه یا یاد گرفتن یه مطلب آموزشی.

9. یه تایمر بزار و وقتی زمانش تموم شد، سریع از برنامه‌ش بیرون بیا.

یادت نره در پایان هر روزت ساعت‌های رفتن به فضای مجازی رو جمع بزنی و همین طور کارهایی که برای ساختن یه روز مفید قرار بوده انجام بدی. با جمع زدن هر کدوم‌شون، توجه کن کدومش عدد بزرگتری بوده؟

اگه کارهایی که باید انجام می‌دادی عدد بزرگتری بوده، این رو بدون که تو یه برنده‌ای؟ اما اگه عدد کوچک‌تری بوده، سعی کن برنامه‌ای بچینی و برای روز بعد سعیت رو بکن تا بهینه‌تر زمانت رو پیش بری.

حتی برای برنده شدن هم می‌تونی یه جایزه برای خودت تعیین کنی؛ مثل خریدن یه دفترچه یادداشت یا گل و هر چیز دیگری که بهت حس خوبی میده.

و در آخر هم بهش این نکته رو گفتم:

اینستاگرام کشش زیادی داره. مثل یه چاله می‌مونه. بهت یه حس خوشحالی کاذب میده، اما بعدش حس بدی داری.

باید مراقب وقت‌هایی که در اون می‌گذرونی باشی. با تمرین کردن می‌تونی این زمان رو کمترش کنی. شاید اولاش سخت باشه. اما کم‌کم خودت یاد می‌گیری چه‌طور ازش استفاده کنی!

و چه زمان‌هایی از روزت رو بهش اختصاص بدی.

و همین‌طور چه جایگزین‌هایی براش انتخاب کنی.

سری هم به اینها بزن.....

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *