در حالی که مغزم هزار جا میپلکید. من به پشتی مبلم تکیه داده بودم و به پستی نگاه میکردم که نظرم را جلب کرده بود. عنوانش این جمله کوتاه بود:« نسلکشی در فضای مجازی.»
اولش فکر کردم درمورد کلمه نسلکشی میخواهد کلمات طولانی و درازی بنویسد، اما بعد که خوب توجه کردم. دیدم آن چیزی که مورد هدف قرار گرفته خودمان هستیم. ما خودمان را داریم میکُشیم. خودمان به دست خودمان کشته میشویم.
خیلی از ماها داریم مسابقه میدهیم و میخواهیم بر دیگری پیشی بگیریم. انگار در یک مسابقه «دو» شرکت کردهایم. در این یک سالی که گذشت و من در فضای مجازی حضور داشتم، خیلیها را دیدم که خودشان را ثابت نگهداشتند. سعی کردند از هدفشان دور نشوند. بر مصلحت جمعی تکیه نداشتند. به این فکر نکردند که دیگران چه میخواهند و نخواستند هویتشان را تغییر دهند. اما در مقابل بعضیها محتوایی را در پیجشان چپاندند. من اولش تحسینشان کردم و در دلم بهبه و چهچه گفتم. اما بعدش برای اینکه آن محتوا خریدار زیادی نداشت، روالشان را تغییر داند و محتوایی را تولید کردند که لایکبگیر خوبی داشته باشد. آنها دیگر هویتشان را از دست داده بودند.
یک معنای دیگر نسلکشی در فضای مجازی اینست که باید حضور مداوم داشته باشی و تعامل کنی. اما کسی که هدفهایی دارد و نمیتواند حضور فعالی داشته باشد، چون میخواهد به برنامههایِ روزانهاش برسد، شاید در تردید قرار بگیرد. از طرفی دوست دارد حضورش فعال باشد و دوستان زیادی پیدا کند. از طرفی هم فکر میکند حضور فعال مساوی اینست که به برنامه روزانهاش خدشه وارد شود. پس حضور فعال را خط میزند. اما در کنارش دیگرانی را میبیند که با حضور فعالشان جایگاه درخوری برای خودشان جور کردهاند. شاید بعضیها در خیالاتشان خودشان را ملکه و برخی شاهزاده بدانند.
معنای بعدی که من برای نسلکشی میتوانم داشته باشم اینست که خلاقیتم به فاک میرود. مادامی که وقت زیادی در فضای مجازی صرف کنم. درون مغزم از محتواهای بیشماری پُر میشود. البته شاید بعضیهایشان مفید و درخور توجه باشند، اما وقتی ذهنم انباشت اطلاعاتی داشته باشد، آن محتوای اصلی که قبلا درون ذهنم بود، کمکم فراموش یا شاید هم گم شود.
بعد باید من زمانی را بگذارم تا بتوانم پیدایش کنم. اگر پیدایش کنم، شاید خط و خشی هم رویش افتاده باشد. دیگر آن رنگ و لعاب اولیه را ندارد.
سخن پایانی:
اگر میخواهی به پدیده نسلکشی در فضای مجازی دچار نشوی و در این چرخه بیماری گرفتار نشوی، زمانت را باید تقسیمبندی کنی. زمان مناسبی را برای خودت معین کن که فقط در آن زمانها حضور و تعامل داشته باشی. حتی میتوانی زمان هشداری را تعیین کنی و زمانی که صدایِ زنگدارش بلند شد، فضای مجازی را بگذاری کنار.
در فکر وایرال کردن خودت یا ترند شدنت نباش. جوری توی مسیرت حرکت کن که از آن هدف اصلیِ اولی که انتخاب کردی، دور نشوی. تو میتوانی خیلی چیزها را از فضای مجازی یاد بگیری، اما برایشان برنامهریزی کن. جوری قدمبهقدم پیش برو که خلاقیتت را به فاک ندهد. ذهنت را شلوغ نکن. اگر ذهنت را شلوغ کنی، آن محتوای اصلی فراموش میشود.
در آخر میخواهم بگویم مراقب زمانت باش.
زمان
زمان
زمان
آن چیزی که اهمیت دارد زمان و هویتت است. باید از هویتی که میخواهی برای خودت بسازی مراقبت کنی.