درون نگری
گاهی اوقات با حجوم افکار آزاردهنده و ناامیدکننده نسبت به خود در ذهنمان مواجه میشویم.چیزهایی که خودمان برای خود ساختهایم و موجی از انرژیهای منفی را بهسویِخود روانه میکنیم.کلماتی که ما برزبان جاری میکنیم،نشان دهندهی افکارِدرونی ماست.
بایدهای ذهنی
مامجموعهای از باید ها را در ذهنمان مرور میکنیم.درواقع اینکلمه یکی از زیانبارترین کلمات است. زیرا هربار که از آن استفاده میکنیم داریم با زبان بیزبانی میگوییم اشتباه کردیم.
مانند: مادرم گفته که باید……
چون مردم این کار را انجام میدهند. من هم باید….
ما در صدد بازگو یا مرور کردن اشتباهات یا نواقص خود هستیم و آن را تا حدی در ذهنمان یزرگ جلوه میدهیم که از آن یک سد محکم در مقابلِخودمان میسازیم.ما از خودمان به دلیل کارهایی که میتوانستیم انجام بدهیم،اما انجام ندادیم سرزنش میکنیم. برخی از انسان ها از عقایدی دفاع کرده اند که مربوط به خودِشان نبوده و درواقع از اطرافیان به او منتقل شدهاست. افرادی را اطراف خود مشاهده میکنیم که درپیِشغل یا رشته ای بودند و درصددِرسیدن به آن بودند که انتخابِخودشان نبودهاست و صرفا به این دلیل آن را دنبال کردهاند که دیگران یا خانواده بهآنها توصیه کردهاند.
گاهی اوقات ما بدون درنظرگرفتنِ توانایی هایِمان خود را با دیگران مقایسه میکنیم و سعی میکنیم خود را همترازِ آنها کنیم و زمانیکه به آن چیزیکه در ذهنمان است دست نمییابیم، احساسِحقارت و یا سرشکستگی میکنیم.
حذف باید های ذهنی
ما در ذهن مان فهرستی از باید ها را داریم که میتوان با آسودگی خیال آنها را حذف کرد.
زمانی که این کار را انجام میدهیم نتیجهی مطلوبی نصیبِمان خواهد شد. آنگاه به زندگی به شیوهی متفاوتتری مینگریم.آنگاه متوجه خواهیمشد بسیاری از بایدهایی که ما با آنها درگیر بودیم، درواقع اتنخابِما نبودهاند و فقط برای جلبِرضایتِ دیگران بوده است.گاهی هم بخاطرِ ترس یا عدمِکفایت بوده است .
همهیِ آن باید هایِ ذهنی ،معیارهایِ اشخاصِ دیگر بودند.
کائنات از هر اندیشهای که ما در ذهنِمان داشته باشیم حمایت میکند.
تغییر در زمانِحال است. زمانی که بایدهای ذهنی را حذف میکنیم، زندگی مان به مرحله جدیدی وارد میشود و دگرگونیها از همان موقع آغاز میشود.
خویشتندوستی
خویشتندوستی به این معناست که با وجود تمام کاستیها بهخود عشق بورزیم.عشق بهخود نیز به این معناست که برای خودمان احترام قائل باشیم و قدرشناس معجزات تن و ذهنمان باشیم. عشق میزانی از قدر شناسی است که از قلبمان لبریز شده.فوران میکند و میجوشد.
عشق ورزیدن شاملِ همهی اینها میشود که میتوانیم به همهی اینها عشق بورزیم:
-خودِفرآیندِ زندگی
-سلامتی جسمی
-شادیِزنده بودن
-زیبایی هایی که میبینیم.
-عشق به شخصی دیگر
-به دانش و فرآیندهایِ ذهنیمان
-به بدن و طرزکارش
-به اهدافی که دنبال میکنیم.
-به انواعِگیاهان، جانداران
-به کائنات
فوائد خویشتن دوستی
راابطه تنگاتنگی میان خویشتندوستی و عزت نفس وجود دارد و هردوی آنها روی یکدیگر تأثیر میگذارند. همانطور که داشتن عزت نفس بالا فواید بیشناری برای ما دارد. دوست داشتن خود هم به ما برایِ داشتنِ یک زندگیِ شاد کمک میکند.
خوددوستی:
۱- رضلیت از زندگی را افزایش میدهد.
۲-باعث تقویت سبک زندگیِ سالم میشود.
۳-به افزایش عزت نفس کمک میکند.
۴-باعث پذیرش بیشتر تفاوت ها میشود.
۵-به برقراری روابطاجتماعیِ قوی کمک میکند.
۶-میزان استرسها را کاهش میدهد.
۷-جذابیت شما را برای دیگران بالا میبرد.
اثرات عدم خویشتن دوستی
۱-عدم خویشتن دوستی اثراتِبدی برتن و ذهنِمان میگذارد.زمانی که ما مدام به سرزنش و انتقاد از خود میپردازیم.برچسب دوست داشتنی نبودن را به خود میزنیم.
۲-بیارزش پنداشتنِ خود از تبعات عدم خویشتن دوستی است.
۳-از دیگر اثرات عدم خویشتندوستی عدم صمیمیت میباشد که نمیگذاریم شخصی به ما نزدیک شود.
۴-برای رسیدن به هدف تلاش نمیکنیم چون احساس میکنیم لیاقتش را نداریم و تبدیل به فردی کمالگرا میشویم.
۵-تصمیم گرفتن را عملی مشکل میدانیم چون این تصور را در ذهن خود داریم که به تصمیمی اشتباه منجر میشود.
۶-هیچگاه از شرایط موجود راضی نیستیم و هیچ چیز مارا خشنود نمیکند و احساس نارضایتی میکنیم.
۷-توقع بیش از حد از خود و اینکه خود را با دیگران مقایسه میکنیم و به خود میگوییم آنچنان که باید خوب نیستم.
اما زمانی که به خود عشق بورزیم ،با دید بازتر و نگرش بهتری به پیرامونمان مینگریم .
تفاوت میان دوران کودکی و بزرگسالی
در دوران کودکی از درخواست هر آنچه که در ذهنشان است واهمهای ندارند و آزادانه آن را ابراز میکنند.کودکان خردسال درپی ابراز عشق خود هستند و زمانی که عشق دریافت نکنند احساس بدی دارند و نمیتوانند تحمل کنند.
کودکان تمام اعضای خود را دوست دارند وشجاعتی باورنکردنی دارند.کودکان برای رسیدن به خواستههایشان پافشاری میکنند.اما به تدریج که بزرگ شدیم و تسلیم اوامر بزرگسالان شدیم. ترس دروجودمان ریشه دواند. از خویشتن دوستی فاصله گرفتیم، دست به انکارِخود زدیم و از خود فاصله گرفتیم .
نامه عاشقانه به خود
قبل از اینکه کسی را دوست داشته باشیم ،باید به خود عشق بورزیم و خود را دوست داشتهباشیم. نامه ای بنویسم که مخاطبش خودمان باشیم . باخود مهربان باشیم.
نامهرا به گونه ای بنویسم که یک معشوق به عاشقِخود مینویسد و نگاهی که یک معشوق به عاشقِخود دارد و به آن توجه میکند.
سخن آخر:خویشتن دوستی درست زمانیکه هیچگاه و تحت هیچ شرایطی از خودمان انتقاد نکنیم،شروع میشود.همهی ما در زمان،مکان و ترتیب ویژهی خودمان شروع به تغییر میکنیم و اهمیتی ندارد ازچه زمانی، شروع به تغییر میکنیم.
آخرین دیدگاهها