سیه چشمانِ گشادهی عریان
نگاهِ جاریِ فرورفتهی رود
در چشمانِ گشادهی سنگهایِ خاکستری
لب به موسیقی گُزیده بود.
هیاکل ابرهای بزرگ
در خمیرمایهی مِهرِ چشمانِ مخملیِ آسمان
عکاسی میشدند.
و وسعتِ زمینِ سبزی
درسیه چشمانِ گُشادهی عریانِ پسرکی
جامهای از مهر برتن کرده بود.
آخرین دیدگاهها