هر شخصی در جهت اهداف و ایدههای خود میتواند در اینترنت دنیای کوچکی برای خود بسازد و سعی کند همانجا را تقویت کند.
هر عملی که شخصی در زمینه رشدِ خود و زندگی انجام میدهد، به گونهای با اینترنت ارتباط دارد.ما خوراک ذهن را از این فضا تغذیه میکنیم که یکی از آنها، کتابها هستند.
ما با بیشتر کتابها از طریق فضای وب آشنا میشویم و در بستر آن به رشد معنوی و یا شغلی دست پیدا میکنیم ، از طریقِ آن نیزکیفیت زندگی و ذهنمان توسعه مییابد.
تنها چیزی که همیشه در دسترس است،اینترنت میباشد که دنیا را به دهکدهای کوچک تبدیل میکند. ما در فضای مجازی میتوانیم به جای آنکه منفعل باشیم، از تأثیرگذاران این فضا باشیم و به جای مصرف کنندگان صرف، تولیدکننده باشیم.
منابع در جهت اهداف در بستر اینترنت
ما هدفی داریم و در مقابلش نیز منابعی همچون زمان و مکان داریم که از این منابع در جهت اهدافمان میتوانیم بهره بگیریم.
البته باید بدانیم برای چه شخصی محتوا تولید کنیم؟ که در این راه استراتژی مسیر را برایمان روشن میکند.
استراتژی در فضای اینترنت
استراتژی یک جهتگیری ذهنی است که حرکت به سمت مجموعهای از اهداف را در قالب یک چشم انداز میسر میکند و مجموعهای از اهداف را شامل میشود که این اهداف به عنوان سنگ نشان حرکت محسوب میشوند و درستی(یا اشتباه) را میآموزند. همواره نیز بهدنبال خلق و رسیدن به یک «چشم انداز» یا نقطهی مطلوب و آرمانی است و تمام مسیرها براساس این نقطهی آرمانی تنظیم میشود.
جک ولش دربارهی استراتژی چنین میگوید:«استراتژی یعنی اینکه من تصمیمهای شفاف و دقیق درمورد نحوهی رقابت با دیگران بگیرم.»
مایکل پورتر نیز در طول سالهای مختلف تعاریف متعددی از استراتژی کرده است و دیدگاههای خود را تعدیل و تکمیل کرده است. مطرحترین مقالهی مایکل پورتر در مورد استراتژی، مقالهای است که « استراتژی چیست؟» نام دارد. البته او بعدا بارها و بارها به این تعریف بازگشت و تعریف تکمیلتری ارائه کرد.
یکی از کلیدیترین تعریف پورتر در مورد استراتژی این چنین است:« استراتژی یعنی اینکه کاری که دیگران انجام میدهند را با منابع کمتر( کاراتر) انجام دهیم و کارهایی انجام دهیم که کسی غیر از ما انجام ندهد.»
بنابراین ما از طریقِ آن میدانیم چه میخواهیم و چه برنامهای داریم؟و به ما کمک میکند تا دقیقا بدانیم برای چه کسی محتوا تولید کنیم.
باید بدانیم نمیتوانیم به همهی انسانها کمک کنیم. یک گروه خاص را باید در نظر بگیریم و به آن گروه خاص کمک کنیم که البته با خودشناسی آغاز میشود و با آن خود و مخاطبمان را بهتر میشناسیم.
منفعل نبودن در بستر اینترنت
انسانی که فعال است، منفعل نیست. او کتاب میخواند و از طریقِ آن اطلاعات وسیعی را به دست میآورد و رشد فردی نیز برایش اهمیت بسزایی دارد. او به تغییر واکنش نشان میدهد و مخاطبش نیز برایش اهمیت دارد. آموختههایش را نیز به او انتقال میدهد.
تلاش کردن برای تغییر، زیباترین و لذتبخشترین مسیر را برایش میسازد.
استمرار در استراتژی
البته برای ساختن استراتژی باید استمرار داشته باشیم. زمانی که رسانهی شخصی خود را میسازیم، باید با برنامهریزی و استراتژی همراه باشد و هدفمان را مشخص و روشن کنیم . رسانهی مان نیز باید با اهداف و الگوهایمان سازگار باشد.
اگر قصد داریم کار حرفهای را آغاز کنیم باید هدف معینی را مشخص کنیم. مسیرمان مشخص باشد و راهبردی کلی داشته باشیم.
هر شخصی با شخصیت و تفکرِ خود، استراتژیاش را میسازد. ما با الهام گرفتن از دیگران( به دور از تقلید) میتوانیم مسائل جدید را کشف کنیم.
سخن پایانی:
ما از طریق اینترنت میتوانیم دانشی که در ذهن داریم به دیگران منتقل کنیم که البته ابتدا باید رسانهای شخصی در فضای وب برای خود داشته باشیم و دنیای کوچکی را برای خود خلق کنیم و از استراتژی در این راه کمک بگیریم. استراتژی اهداف و برنامههای مان را مشخص میکند. ما باید مخاطب خاصی را در نظر بگیریم و بر اساس اهداف معینی که مشخص میکنیم براساس نیازِ مخاطب محتوا تولید کنیم.
2 پاسخ
بسیارعالی و آموزنده بود.
موفق باشید.
خیلی حوب هم که به مخاطب خاص اشاره کردید.
ممنونم خانم شهراد عزیز از توجه و وقتی که گذاشتید. خوشحالم که مفید بوده